این پست تقدیم به سیاوش اردلان مجری خوب برنامه نوبت شما در تلویزیون بی بی سی که با طرح سوالی از بینندهای مرا نیز به تراشیدن این مطلب وادار کرد..
مرا با سفینهی امید دست و پا بسته از دیار مریخ به بند زمین انتقال دادند . بدون هیچ محاکمهای در کویری که به آن لوت می گفتند و بالای سرم دریایی پر از خاویار و زیر پاهایم دریایی دیگر با سه طرف خشکی ، رها کردند .
از طرف سیاوش ندایی آمد :"که ای تراش باشی تو، اکنون در سرزمین آریایی ها هستی . سرزمین مادها و پارس ها و سرزمین دیاکو و عدالت مثال زدنی کورش کبیر ! این از جایگاه تو . ولی زمان کنونی تو قرن 21 است . و قرار است بزودی در این سرزمین انتخابات ریاست جمهوری صورت بگیرد ".
من تمامی آن واژهها را می فهمیدم درست زمانی که گذرم به این دیار افتاده بود در آن زمان و درست در همین مکان ، آریایی ها چنین واژهها و چنین کارهایی را انجام می دادند . دیگر لزومی به تشریح این کلید واژهها نداشتم .
سیاووش باز ندا در داد . در آن ندای ملکوتیش قرن 21 و پیشرفت های عظیم انسان و سرعت سرسام آور انسان ها در اکتشاف و اختراعات را بیان نمود . هم چنین موقعیت امروزی سرزمین آریایی و زندگی نامه و شرایط نامزدها را برایم توضیح داد. در آخر نیز سوالی از من پرسید : با توجه به شرایط امروز جهان و وضعیت مملکت و شرایط کاندیداها ، آیا در انتخابات شرکت می کنی ؟؟
لحظاتی سر به گریبان خود بردم و در خلوت اندیشه و خلسهی تفکر خزیدم . سرانجام آهی توأم با نیمچه زوزهای از نهادم برخواست . باصدای لرزان گفتم :" می خواهم کمی از این خاک کویر لوت را با آن دریای نیلگون خزر مخلوط کنم و بر سر خود بمالم.. بلکه آرامشی حاصل کنم . زیرا که در گذشتگان که سفرم به این سرزمین افتاد ؛ این سرزمین صاحب فرهنگ و آداب و رسومی مثال زدنی بودند . الگوی کاملی از دمکراسی بودند . این چه جور کاندیدهایی هستند؟؟ این چه کارنامهای از است که دارند .. این هجوم اعراب نه تنها آنها را از آیین خود و از فرهنگ و تمدن خود بیگانه ساخته ، بلکه با آمیزش با زبان و دین اعراب ، حکومتی توأم با دیکتاتوری دینی را برای خود ایجاد کردهاند .. با این شرایط این دیگر انتخابات نیست و انتخابات است .. ای وای .. نمی توانم در این سرزمین بمانم.." .
سخنان من دل سیاوش را به درد آورد و اشک در چشمانش حلقه بست و از دیار آریایی ها رخت بر بست و به گروه بی بی جون ، بی بی سی جون پیوست .
من نیز هم چنان سرگردان بودم . تا اینکه ندایی از شیخی با موهایی ژولیده و پشم هایی از چهره تا به سینه آویزان ، برایم رسید . گفت :" که ای شبه انسان برگشته از مریخ ، ما در طی عملیات تجسس و ردیابی با ماهواره امید ، تو را بدین سرزمین برگردانیدهایم ... ما اکنون در مرحلهی بعدی مأموریت خود هستیم . که تو را از شبه انسانی به انسان کامل تبدیل کنیم .." .
گفتم :" چگونه؟ مگر ممکن است که از این نیز کاملتر گردم ؟؟ "
گفت:" آری ! ممکن است. تنها بگویید اشهد ان لااله الا الله و اشهد ان محمدا رسول الله و اشهد ان علی ولی الله تا فلاح(رستگار) شوید . بعد بروید پابوس امام رضا برایش نذر کنید . بروید پابوس حضرت زهرا بعد بروید جمکران از آقا امام زمان (عج) طلب ظهور کنید . بروید پابوس آقا امام خامنهای (أرواحنا فدا) . ایشان از سادات هستند . به محض اینکه اجازهی دخول دادند ؛ بگویید مرگ بر اسرائیل غاصب ، مرگ بر آمریکا ، مرگ بر دانمارک ، مرگ بر انگلیس ، مرگ بر لیبرال دمکراسی ، مرگ بر کمونیسم ، مرگ بر فمینیسم ، مرگ بر پراگماتیسم ، مرگ براومانیسم ، مرگ بر اگزستانسالیم ، و مرگ بر هر چی "ایسم" هست . بعد سه صلوت می فرستی برای امام شهیدان ، برای جانبازان ، برای سربازان گمنام امام زمان ... بعد با سینه خیز پاهایشان و بعد دست چپشان را زیارت می کنید ".
بعد از طی این مراحل که به انسان کامل تبدیل شدی ؛ وظیفهی شرعی ، قانونی ، مذهبی ، ملی خود که همانا شرکت در انتخابات است ، اداء می کنی . تا به ممالک دیگر نشان دهیم که در این مملکت دمکراسی اسلامی برپاست و از دیکتاتوری دینی خبری نیست ".
گفتم :" یعنی دروغ بگویم ؟؟ "
گفت : " سیاست امروزی ما ایجاب می کند ، و سیاست ما عین دیانت ماست . این را هم بدان که دروغ مصلحتی دروغ نیست ".
گفتم :" چگونه ممکن به دیار مریخ برگردم ؟؟ "
گفت : " امکان ندارد ، شما بتوانید از این دایره ما پا فراتر بگذارید ، شما الان مسلمانید ، مسلمان . و خارج شدن از این دایرهی اسلامی ، مساویست با اعدام و سنگسار ! ؟ ! ؟! ؟! ؟! ؟! ؟! ؟! ؟! ؟! ؟! ؟! ؟! ؟! ؟! ؟! ؟! ؟! ؟! ؟! ؟! ؟! ؟