۱۳۸۹ شهریور ۹, سه‌شنبه

ازدواج موقت، ازدواج مجدد

موقت و لحظه‌ای کردن ازدواج و یا مقدس کردن امر ســکـس توسط یک روحانی، و یا ازدواج های دوم و سوم و چهارم و اجرا کردن احکام الهی، در واقع توهین و اهانتی مستقیم است به ساحت مقدس و کرامت انسانی. دین مبین اسلام!!! همگام با سایر ادیان به نام الهی!!! همواره‌سعی در تحقیر شخصیت و کوچک نمودن انسان نموده‌اند و همواره‌ به گوش انسان ها خوانده‌اند که ایها الناس، ‌هم ناقص العقول هستید. در میان این ناقصان عقول و معرفت، گروهی از انسان ها به نام زنان چندین برابر از جنس نرینه، ناقص العقل و حتی ناقص الدین محسوب می شوند. به همین سبب تبدیل به بازیچه‌ای دینی شدند، بازیگردان چنین خیمه‌ شب بازی هایی از خود پیامبران شروع شده‌ است، پیامبران به عنوان شخاص دارای عقده‌های جنسی، و با نام ریاکارانه‌ی تقدس و با بازی کلمات سالوسبازانه‌ای به نام معجزه‌، اسب خود را در عرصه‌ی توهین به جنس زن و به جامعه‌ی بشریت تاخت و تاز دادند. تا جایی که همین پیغمبر قریشی که خودش را به عنوان اسوه‌ی حسنه معرفی کرده‌ است، به بالین هجده‌ زن عقدی خزیده‌ است. و زمانی که از قدرت سرشار جنسی از وی پرسیده‌اند، پاسخی ماورایی به مردم داده‌ است که جبرئیل در روزی از روزها چیزی به من خورانده‌ است که اکنون قدرت جنسی من برابر با چهل مرد شده‌ است. (نتیجه‌ اخلاقی: چیز و میز خور کردن مساویست با پیدا کردن قدرت چهل اسب بخار). (عجب بخاری داره‌ این اسب چیز خور.)
اکنون مواد 19، 20، 21، 22 در لایحه‌ی حمایت از خانواده‌ به صورت قانونی ماندگار و لایزال الهی پس از هزار و چهار صد سال می خواهد قد علم کند. تا تبدیل شدن این لایحه‌ به جنایت علیه‌ خانواده‌ گامی به نام تصویب باقی مانده‌ است. (عجب دینی آورده‌ این جانی، عجب پیروانی دارد این دین)

۱۳۸۹ مرداد ۲۰, چهارشنبه

به بهانه‌ی واگذاری بخشی از آموزش و پرورش به حوزه‌های دینی

با ورود اولین مدارس به ایران به عنوان شاخص مدرنیته‌ و متزلزل شدن جایگاه دین و سنت در جامعه‌، همواره‌ مراجع دینی، سعی در مبارزه‌ی همه جانبه با این پدیده‌ داشته‌اند و در طول تاریخ این ادعا را به اثبات رسانیده‌اند.. اما امروزه‌ در جامعه‌ی صد در صد توتالیتر و دگم و دینی، بازگردانیدن جامعه‌ به آن روزهای به اصطلاح طلایی صدر اسلام، ناشی از عدم جوابگویی دین و از همه مهم تر دین اسلام که ادعای کاملیت دارد، به پدیده‌هایی است که هر روزه‌ شاهد اکتشافات و ابداعاتی هستیم که پایگاه حوزه‌ی ادیان را متزلزل می سازد، در نتیجه بازگردانیدن و تمسک به ارتجاع دینی، ناشی از همین عاجز ماندن دین در برابر خردگرایی است..
هر چند در جامعه‌ از روزی که این حکومت دینی شروع به دیکتاتوریت خود نموده‌ است، حضور و تشویق کودکان و نونهالان به سوی دین جزء برنامه‌های طویل مدت این نظام بوده‌ است و سال هاست که کودکان ما در دام ارتجاع و دین گرفتار هستند.. دختران از کلاس سوم ابتدایی برایشان مقنعه‌ی سفید می دوزند و جشن تکلیف برای چنین کودکی می گیرند که خود را بایستی تمام و کمال مسلمه و تسلیم شده‌ی اوامر تزریق شده‌ بداند..! از دوران مهد کودک وجود قرآن و احادیث 1400 سال قبل را به خورد خردسالان می دهند و در مدارس کودکانی مشاهده‌ می شود که به جای یاری گرفتن از قوه‌ی تعقل و احساسات خود به چند کلمه عربی (دعا)تمسک می جویند و در‌ سر جلسات امتحان مدام آن را می بوسند و از این چند کلمه تقاضای معجزه‌ می نمایند...! سال هاست که حوزه‌های دینی به طور غیر مستقیم در مدارس حضور دارند، و سال 88 نیز از حضور یک روحانی برای مشاوره‌ی دینی خبردار شدیم.. پس با این طرح های عجیب و غریبی که این نظام پیاده‌ می کند، معلوم نیست کودکان و نسل آینده‌ی ما، دچار چه نوع اختلالات روانی می شوند و هر روز شاهد سخنان گهر بار این مقامات و حضرات برای مبارزه‌ با علم و اندیشه‌، هستیم ! که نمونه‌ی آن را مبارزه‌ی عملی رهبر دیکتاتورمنش انقلاب با علوم انسانی است...

۱۳۸۹ مرداد ۱۲, سه‌شنبه

ذوب شدن در ولایت



خوش به حال خودم که با چشمان خویش خدای مجهول الهویة را دیدم و چه خوب شد وجود خود را برای همگان آشکار ساخت.
ایها الناس؛ اگر قبلا خدا را در آسمان ها مدام شاکر بودید، اکنون خدای جدید یعنی خامنه‌ای را شاکر باشید، در همین نزدیکی ها..
ایها المسلمون و المسلمات بالولایة: اگر تا کنون در ولایت ذوب شده‌ بودید، اکنون فکری برای وارد شدن به کارگاه ریختگری ربوبیت وی بیندیشند، والا از قافله‌ی ذوب ربوبیت جا می مانید و به علت افزایش تحریم ها، و افزایش نرخ دعا نویسان، در نتیجه‌ تا اعلام یارانه‌ی دعا، از ذوب شدن در این مقام شامخ!! بی بهره‌ خواهید شد.