۱۳۸۹ آبان ۱۹, چهارشنبه

فدرالیسم به معنی تجزیه‌ی یک کشور نیست.!



دوست گرامیم جناب آقای مسعود در یکی از پست هایش به نام "فدرالیسم و تجزیه ایران " در وبلاگش به نام (هر چیز را با خرد خود بسنجید)، فدرالیسم و تجزیه‌ طلبی را در یک معنا بکار برده‌ است، در این نوشتار سعی بر آن شده‌ است که نوشته‌ی ایشان را مورد نقد قرار دهم، البته‌ پیشاپیش از ایشان به خاطر چنین جسارتی، پوزش می طلبم.
ایشان در ابتدای گفتارش به برخی از حقوق اولیه‌ اشاره‌ می کند که بایستی هر شهروند داشته‌ باشد، مثل آموزش به زبان مادری و اعتراف کرده‌ است به اینکه به سایر ساکنین ایرانی از کورد و آذری و بلوچ و... ستم بسیار شده است و از آن به عنوان حقیقتی غیر قابل انکار است نام برده‌ است. و توصیه‌ کرده‌ است که "هیچ تبعیضی نباید میان یک کرد یا یک آذری یا یک لر با یک پارس در همه زمینه ها باشد" و این حق را به این انسان ها داده‌ است که برای شهر یا روستای خودشان شهردار و ... انتخاب کنند.
در واقح این چنین کلماتی فقط در دایره‌ی بسته‌ی تئوری کاربرد دارد و عملا هیچ محلی از احراب ندارد..! و اینکه شرایط ایران باسایر کشورهای دیگر فدرال تفاوت دارد، اتفاقا بایستی همین تفاوت را زمینه‌ی رسیدن به فدرالیسم به عنوان راهکار جلوگیری از تجزیه‌ی ایران مد نظر قرار داد. در کمال شرمندگی باید به عرضت برسانم که مطلبت کاملا رگه‌هایی از نژادپرستی در آن موج می زند. اینکه در دوران رضاشاه هر کسی در هر گوشه‌ای داعیه‌ی استقلال داشت، دلیل بر آن نیست که بعد از این همه سال شرایط روزگار متحول نشده‌ باشد و آن روزگارانی که جمهوری مهاباد و جمهوری آذربایجان با تشویق و پشتیبانی شوروی، برای گرفتن امتیازاتی در شرق اروپا، به نفع خود روس ها، قد علم کردند؛ همگی نشان از این دارد که زبان منطق و خواسته‌های برحق این ملت ها سال های متمادی بود نادیده‌ گرفته‌ می شد و حقوق آن ها پایمال می شد.. در حال حاضر وضعیت آذری ها خیلی به مراتب از وضعیت ما کوردها ایده‌آل تر است.. همان دیکتاتوری که دین را سرلوحه‌ی دیکتاتوریتش کرده‌ یعنی خامنه‌ای، خودش آذریست، موسوی که به عنوان سمبل مبارزات اپوزسیون شناخته‌ شد، ایشان هم آذریست.. حالا بیا و در میان کوردها مناصب عالیه‌ مملکتی را پیدا کن. آن هم ناشی از تبعیض ملیتی و تبعیض مذهبی کشور است. حالا شاید به قول معروف شهردار و یا روستاداری را در میان مردم بومی به خدمت گمارند. والا از وزیر شدن و رئیس جمهور شدن و معاون وزیر شدن و معاون رئیس جمهور شدن و یا رسیدن به مدارج بالای نظامی یا باز کردن بانکی خصوصی، خبری نیست..!! مسعود جان! اگر برای یک روز در اقلیت قرار می گرفتی، و از بی هویتی در رنج می شدی، و از نزدیک ستم عادی شده‌ بر ملت و زبان و ادبیات و تاریخت را شاهد بودی، قطعا چنین مواضع تندی نمی گرفتی و اینگونه حق انتخاب سرنوشت را از اقلیتهای ساکن در کشور سلب نمی کردی..! نمی دانم چرا فکر می کنی که کورد و آذری ملت نیستند.؟! مگر تعریف ملت غیر از اینست که به گروهی از مردم اطلاق می شود که دارای زبان مشترک، آداب و رسوم خاص خویش و تمامی آن ها خودشان را به منطقه‌ یا سرزمینی واحد وابسته‌ می دانند. درست است که در اثر تجاوزهای نظامی سربازان پارس، و اکنون با غرور و افتخار تمام بر اسلحه‌های خویش تکیه‌ داده‌اند و خاک سرزمینی دیگر را مورد تجاوز قرار داده‌اند و از طرف دیگر بر اثر فقر مادی، کارگران ما عمارت های ویژه برای اعیان و اشراف شما ساخته‌اند و در اثر همین مراوده‌ها یاد گرفته‌ایم که قورمه‌ سبزی چه طوری درست کنیم، و شاید شمای (نوعی) خرده‌ آدابی را از ما یاد گرفته‌ باشید، که این خود نشان از پویایی دو ملت دارد.. اما این دلیل بر آن نیست که ما ملت نیستیم، ما از روزگاران خیلی قدیم به عنوان مادها در سرزمین پهناور ایران و بین النهرین زندگی کرده‌ایم، و همواره‌ در طول تاریخ از همسایگی پارس ها یا متضرر شده‌ایم و یا تبادل فرهنگی داشته‌ایم، امروز که شما افتخار می کنید از نوادگان کوروش و داریوش هستید به خاطر وجود تاریخ مکتوب و محفوظ و دستگاه‌ حاکمه‌ای بوده‌ است که ما از آن بی نصیبیم.. حالا ما تا بتوانیم هگمتانه و هوخشتره‌ و دیاکو را زنده‌ کنیم، سال ها طول می کشد.. تا نشان دهیم که مراسم نوروز مشترک میان ملت های فلات ایران و بین النهرین است، سال ها طول می کشد، چونکه شما دارای ابر رسانه‌ هستید و ما جوجه رسانه هم نداریم، تا ثابت کنیم که ما هم انسان هستیم و صفت سربریدن را برایمان تراشیده‌اند، سال ها طول می کشد... ما یک ملت جداگانه هستیم با تاریخ پر فراز و نشیب و آثار باستانی و زبان و رسم الخط خاص خود و ادبیات غنی و آداب و رسوم و فرهنگی که به آن می بالیم و تمدن ما را شکل داده‌ است.. اقوام مربوط به ملت شما افغانی ها و ساکنین قفقاز و تاجیکستان هستند که در اثر بی کفایتی و حرمسرا پروری شاهان ایرانی، تن به قبول معاهده‌های نگینی داده‌اند و از این سرزمین جدا شده‌اند.. ما نمی خواهیم کشور شما را تجزیه‌ کنیم بلکه می خواهیم کشور خود را متحد و آباد سازیم.. تا از این به بعد به ما نگویند سر می برند، به ما نگویند کافر و کسانی همچون خمینی فرمان جهاد بر علیه‌ی ما صادر نکند، و رفسنجانی و خاتمی و خامنه‌ای ها خطه‌ی ما نجس نکنند و به جای سخن از افتتاح طرح های تولیدی و عمرانی، از طبیعت بکر ما سخن بگویند، نوای اذان سنی ها را در تلویزیون استانی، مجوز پخش دهند..
آری..
در بخشی دیگر از مطلب این دوست گرانمایه‌ از مشکلات درونی یک حکومت فدرال، و ایجاد هرج و مرج در ایالت ها به سبب وجود قوانین مختلف سخن به میان آمده‌ است.. اما باید قبول کرد که هر گونه سیستم کشورداری، با معایب و فوایدی همراه است که سبک سنگین کردن آن بستگی به شرایط آن روز دارد و هیچ گاه نمی توان حکمی کلی صادر کرد که فلان نوع اداره‌ی حکومت به درد نخور است.. لازم به ذکر است که کشورهای نیجریه و اتیوپی و پاکستان از بنیاد گرایی اسلامی به ستوه‌ آمده‌اند، نه از سیستم کشورداریشان..
مسعود جان! نمیدانم نظر خواهی کردن از مردم را چرا عوام فریبانه می پنداری؟ و اگر چنین گروه‌های فدرال خواه‌ با توجه به نظر مردم عمل کنند، کجای این کار نقص دارد؟ و جمله‌ی ((باید نظر مردم آن منطقه را پرسید و به آن عمل کرد)) با کدام یک از اصول حقوق بشر ناسازگار است.؟ و نمی دانم چرا ایراندوستی را یک ارزش و خلاف آن را مقبول نمی دانی.. و چرا با همه‌ی احترامی که برای خاندان پهلوی قائل هستی، اما سخن نوه‌ی این خاندان و پذیرش سیستم فدرالی از سوی ایشان را "فاجعه‌" نامیده‌ای.؟ اگر فدرالی به معنی تجزیه‌ است، می بایست ایشان به عنوان اولین سهامدار این مملکت، بیشتر خود را سینه‌ چاک می کرد.! در ضمن مسعود جان! ما نیز خون های زیادی برای حفظ تمامیت ارضی سرزمینمان و داشتن یک حکومت مرکزی قوی داده ایم. گناه ما چیست که شما اکثریت هستید و ما اقلیت، بهتر نیست به حقوق همدیگر احترام بگذاریم و همدیگر را قبول کنیم، نه اینکه با نیروی رانش شوینستی و فاشیستی، همدیگر را طرد سازیم.؟ سیستم فدرالیسم امروزه‌ به عنوان کاراترین سیستم کاربردی در کشورهایی با ملیت های جداگانه می تواند به بهترین نحو ممکن ایفای نقش کند، مانند سویس. و یا هم چنین به سبب گستردگی برخی از کشورها و برای دسترسی و کنترل آسان با توجه به شرایط جغرافیایی و اقتصادی، کشور را به ایالت های گوناگون تقسیم بندی می کنند تا حکومت مرکزی بهتر بتواند به اهداف خود نائل آید. از آن جمله ایالت متحده‌ی آمریکا، امارات متحده‌ی عربی و کانادا. و در تمامی این کشورها که تقریبا نمونه‌های بارز و موفق از سیستم های کشورداری محسوب می شوند، تمامی آن ها در وضعیتی ایده‌آل جهانی به سر می برند و مردم هر یک از این کشورها کاملا به تمامیت ارضی کشورشان پایبند هستند. و نمونه‌ی دیگر در این سال های اواخر، کشور عراق است همان طور که شاهد هستیم ایالت شمالی این کشور یعنی کوردستان، به طرزی کاملا تعجب آور گام های رو به توسعه‌ را پشت سر گذاشته‌ و در حالی که در مناطق جنوبی این کشور مشغول عملیات های انتحاری و جنگ های فرقه‌ای هستند، در شمال آن بساط کنسرت خوانندگان کورد و حتی فارس زبان کاملا جهانگردان و ایرانیان را به خود جلب کرده‌ است. که مطمئنا در صورت حاکمیت حکومت مرکزی به صورت هرمی، چنین وضع ایده‌آلی برای جهانگردان و سرمایه‌گذاران خارجی در این بخش از خاک عراق به وجود نمی آمد. کلام آخر اینکه؛ برای وفادار ماندن به آزادی ، حقوق انسان ها، شرافت ملی و خرد و وجدان جمعی مان، می بایست که هوشیار باشیم و به دام نفرت از دیگران و نژادپرستی نیفتیم و همیشه‌ در این فکر باشیم که آزادگی و آزادیخواهی و انسانیت و اعتقاد به حقوق بشر را سرلوحه‌ و محور افکار و اعمالمان باشد، تا مبارزه‌ با روح انسانی و شرافت و آزادگی، در غیر این صورت خود به خود سیستم شوینیستی و نژادپرستانه ظهور می کند.
این پاراگراف آخر را به عنوان پاراگراف پر از پارادوکس و مبهم در اینجا عینا ذکر می کنم، امید است که خود مسعود آن را برایم تفسیر کنید، گیرایی من نمی تواند آن را هضم کند.


((من شخصا با همه اعتقادی که به دموکراسی دارم ترجیح می دهم یک حکومت دیکتاتوری (از نوع سازنده و سفید نه مانند جمهوری اسلامی) در ایران باشد ولی ایران تجزیه نشود تا اینکه یک حکومت دموکراتیک باشد ولی با آن دموکراسی ایران تکه تکه شود. دموکراسی که بخواهد ایران عزیز را تکه تکه کند می خواهم هفتاد سال سیاه نباشد.))