برنامهریزی های منسجم، هدفدار و کانالیزه شدهی جمهوری اسلامی ایران، که گذشتهای خونبار و کارنامهای بس خونآلود در چنته خود دارد از جریان نسل کشی و اعدام اقلیت های دینی و اقلیت های ملی ساکن ایران گرفته تا طرح های سرکوب زنان، طرح مبارزه با اراذل و اوباش، سرکوب روزنامه نگاران و اعدام های پیاپی دگر اندیشان، محکوم کردن های سلیقهای، کنترل بی اندازهی وسایل ارتباط جمعی از ارسال پارازیت بر روی ماهوارهها گرفته تا فیلتر کردن سایت ها و وبلاگ ها، سرکوب هر نوع جنبش و خیزش مدنیانه مردم، برخورد های سیاسی با معلمان و فعالان سندیکای کارگران، و در این اواخر سلسله سرقت های پیاپی مجسمههای مشاهیر علم و ادب و مبارز در شهر تهران، همه و همه نشان از ایجاد ساختاری توتالیتاریستانه در کشور می باشد.
از طرفی دیگر ترویج فرهنگ جبهه و جنگ و ترویج فرهنگ شهادت برای صدور انقلاب، انکار ملت ها و جنایت هایی که بر سرشان آمده است همچون واقعهی هولوکاست و نگرش عداوت مآبانه با اسرائیلیان، تبعیض و ایجاد کینه میان ملل و مذاهب ایران، خدمتگزاری های بسیج و فرهنگ بسیجی و اختصاص بیشترین بودجهها به امور نظامی و آموزههای دینی و صدور انقلاب از راه ساخت مساجد و حسینیهها در سراسر جهان و به گفتهی صفار هرندی 70000 مسجد در ایران وجود دارد.! که خود گویای سیستمی کاملا دینی و محکم کردن دیکتاتوریت دینی است.
اما در برخی از شهرها بالأخص در شهرهای مناطق کوردنشین، در هر دوره و در هر شرایط با اختصاص بیشترین بودجهها جهت کشانیدن مردم به سوی نهادهای نظامی به خصوص بسیج، و ترویج چندرقازخوری، رژیم توانسته است مردم را هم چنان گرسنه و وابسته نگهدارد.! که خود به خود مردم ناراضی به وضع موجود به طرفداران و اولین صفوف رأی گیری ها تبدیل می شوند. و با این کارها سرپوشی محکم به روی نبود کارگاه و کارخانه ها و صنایع مادر در مناطق کوردنشین می گذارد.. و مردم به ناچاری روی به شغل های کاذب و نهادهای نظامی می آورند..