۱۳۸۸ مرداد ۱۹, دوشنبه

دیکتاتوری دینی در ایران


دین و مذهب هماره‌ در طول تاریخ سرچشمه‌ی دیکتاتوریت بوده‌اند ، این سخن بدان معنی نیست که دولت های غیر مذهبی دچار دیکتاتوریت نشده‌اند ؛ بلکه مردم در کشورهای دین زده‌ همواره‌ صاحبان قدرت را از جانب خدا می دانند و برایشان دعا و رجز خوانی می کنند .
دین همواره‌ با تعیین خط مشی الهی برای خود ، قدرت خود را ماورایی و مربوط به متافیزیک می داند و همیشه‌ با ایجاد نوعی اضطراب و دلهره‌ سعی در بوجود آوردن ترسی جاودان در درون انسان ها نموده‌ است . نمایش شكل‌گيري خط سير ايدئولوژيك دین مدارانه به شیوه‌های گوناگون و در قالب های جداگانه و با نام ها و رسومات مختلف و با ضبط کامل هر گونه اندیشه‌ای ، مگر اندیشه‌ای که موافق جریان همان دین حاکم نباشد ، به طور کامل و اجازه‌ی هر گونه‌ اندیشه‌ای حرام اعلام می شود و سياق و مسير انديشه فلسفي با مشکل روبرو خواهد شد .

در ایران تا استخوان خفه‌ شده‌ در دیانت و آیین پرستی و توتم گرایی و الهه‌ پرستی و دهها خرافات این چنینی ، مهدویت و سادات و .. الخ چیزی که ارزش ندارد انسانیت و عقلانیت و فکر و ایده‌ی مستقل است!!! ایران به واسطه‌ بنیاد گرایی اسلامی که در ریشه و شالوده‌ی زندگی مردم پی ریزی شده‌ است ؛ مردم نمی توانند و یا حداقل در صد سال آینده‌ امکان ندارد حدأقل هفتاد درصد مردم به یک ایده‌ی غیر دینی فکر کنند .. کسانی که در ایران مانده‌اند ، به شیوه‌ای منزویانه در گوشه‌ای از عزلت نشسته‌اند و سخن راندن از نظامی غیر دینی مساویست با طرد شدن از طرف مردم و اعدام از طرف نظام ..
نکته‌ آخر اینکه در اعتراضات اخیر مردم ناراضی از نظام دیکتاتوری دینی، باز هم مردم سخن از شعاری می دادند که سی سال پیش در زیر این شعار خود را به زیر یوغ استبداد دینی کشاندند . ولی این شعار همچنان ادامه‌ دارد و آن شعار "الله اکبر" است...